(ترجمه های آزاد و برداشتها) کتابِ فهرست Hilde Domin* (1909-2006) قلب، یک حلزون با یک خانه .شاخک ها را جمع می کند .قلب، یک جوجه تیغی قلب، یک جغد در روشنائی .پلک زنان .قلب، مرغ مهاجر، تغییر دهندهء اقلیم قلب، یک گلوله مضروب یک سانتی متر چرخان .قلب، دانهء شن قلب، پرتاب کنندهء بزرگِ .همهء …
Kategorie: Bilingual
Auf er anderen Seite des Monds (Hilde Domin) در آن طرفِ دیگر ماه
(ترجمه های آزاد و برداشتها) در آن طرفِ دیگر ماه Hilde Domin* (1909-2006) در آن طرفِ دیگر ماه در جریانند پوشیده در لباسهائی زرّین روزهای حقیقی تو آنها زندگی می کنند همانند تو در دیگر موارد در روشنائی رانده شده از اینجا رمیده آنجا آرام در گذارند .و تو میدانی که آنها به تو تعلّق …
Auf er anderen Seite des Monds (Hilde Domin) در آن طرفِ دیگر ماه weiterlesen
Einhorn (Hilde Domin) اسب تَک شاخ
(ترجمه های آزاد و برداشتها) اسب تَک شاخ Hilde Domin* (1909-2006) شادمانی این فروتنترین حیوان این اسب تَک شاخِ لطیف آنچنان آرام که کسی او را نمی شنود آنگاه که می آید، آنگاه که می رود حیوان خانگیِ من شادمانی زمانی که تشنه است اشکها را لیس می زند .از رویِ آرزوها ۞۞۞ Einhorn Hilde …
In voller Fahrt (Hilde Domin) با سرعت تمام
(ترجمه های آزاد و برداشتها) با سرعت تمام Hilde Domin* (1909-2006) ما در قطاری نشسته ایم هیچ کس نمی پرسد که آیا ما می خواهیم پیاده شویم و بسوی پلی می رانیم و پل درهم خواهد شکست این پل و یا پل بعدی درهم خواهند شکست چقدر مرا به درد می آوری و چقدر تو …
Es gibt dich (Hilde Domin) تو هستی
(ترجمه های آزاد و برداشتها) تو هستی Hilde Domin* (1909-2006) جایگاه تو آنجاست که دیدگان تو را نظاره می کنند آنجا که چشمها با هم دیدار می کنند تو پدیدار می شوی و ندائی تو را نگاه می دارد همواره صدائی یکتا بظاهر تنها یک ندا وجود دارد که همگان با آن تو را صدا …
Wer es könnte (Hilde Domin) کسی که میتوانست
(ترجمه های آزاد و برداشتها) کسی که میتوانست Hilde Domin* (1909-2006) (١) کسی که میتوانست دنیا را به بالا پرتاب کند تا باد .از میان آن بگذرد ۞۞۞ (٢) خوشا اگر کسی می توانست دنیا را به بالا پرتاب کند تا باد .آن را درنوردد ۞۞۞ Wer es könnte Hilde Domin* (1909-2006) Wer es könnte …
Gaza 2014 غزّه ١٣٩٣
غزّه ١٣٩٣ (١) در میان انبوه تباهی و درد باز آغاز می کنم ترانهء دانائی و مهر سرودِ سازندگی و سرزندگی ۞۞۞ Gaza 2014 Umgeben von Verwüstung und Leid beginne ich wieder mit dem Lied des Wissens und der Liebe mit der Hymne des Schöpfens und der Lebensfreude ۞۞۞ (۲*) باز اگر محو شود نفحهء …
Von der inneren Freiheit (Erich Fried) در موردِ آزادی درونی
ترجمه های آزاد و برداشتها در موردِ آزادی درونی Erich Fried* (1921-1988) کمر خم کردم تا پوتین های برّاق سیاه اربابمان را ببوسم :آنگاه او گفت !پائینتر وقتی که بیشتر کمر خم کردم در خود احساس کردم بسیار زیبا مقاومتِ ستون مهره هایم را که نمی خواست خمیده باشد شادمان به خزیدن ادامه دادم سپاسگزار …
Von der inneren Freiheit (Erich Fried) در موردِ آزادی درونی weiterlesen
Aufforderung zum Vergessen (Erich Fried) درخواستِ فراموش کردن
ترجمه های آزاد و برداشتها درخواستِ فراموش کردن Erich Fried* (1921-1988) "اگر آنها بالاخّره می خواستند که مطالبات کهنهء خویش را فراموش کنند." یک برهان صهیونیستی احمق نباش باد می گوید دنیا به چرخش خود ادامه می دهد همه چیز خود را دگرگون می سازد گذشته را باید فراموش کرد اگر تو می توانستی مزرعهء …
Aufforderung zum Vergessen (Erich Fried) درخواستِ فراموش کردن weiterlesen
Angst ud Zweifel (Erich Fried) اریش فرید
(ترجمه های آزاد و برداشتها) ترس و شک Erich Fried* (1921-1988) شک نکن به کسی که به تو می گوید او می ترسد امّا بترس از کسی که می گوید او با هیچ شکی آشنا نیست ۞۞۞ Angst und Zweifel Erich Fried* (1921-1988) Zweifle nicht an dem der dir sagt er hat Angst aber hab …
Die Botschafter (Hilde Domin) پیام آوران
(ترجمه های آزاد و برداشتها) پیام آوران Hilde Domin* (1909-2006) پیام آوران از دوردستها می آیند از آنسوی دیوار برهنه پا می آیند این راه دراز را .تا این کلمه را تحویل دهند یکی از آنها در برابرِ تو ایستاده است در جامه هایِ دوردست او واژهء "من" را می آورد او بازوان را میگشاید …
Volle Entfaltung (Erich Fried) شکوفائی تمام
(ترجمه های آزاد و برداشتها) شکوفائی تمام Erich Fried* (1921-1988) کسانی که زندگی را دوست می دارند اغلب تنها می گویند آنها زنی را دوست می دارند یا دامان او را یا صدای او را یا بویِ خوشِ نانِ تازه پخت را دوست می دارند یا خانه ای قدیمی را یا خورشید را هنگام غروب …
Ein Menschenkenner (Erich Fried) یک انسان شناس
(ترجمه های آزاد و برداشتها) یک انسان شناس Erich Fried* (1921-1988) او می گوید من می توانم تو را بخوانم" "چون کتابی باز و می پندارد که او هر کتابی را که می خواند می تواند هم بفهمد ۞۞۞ Ein Menschenkenner Erich Fried* (1921-1988) Er sagt Ich kann dich lesen wie ein offenes Buch und …
Bevor ich sterbe (Erich Fried) قبل از آن که بمیرم
(ترجمه های آزاد و برداشتها) قبل از آن که بمیرم Erich Fried* (1921-1988) یک بار دیگر سخن گفتن از گرمایِ زندگی :تا همانا برخی بدانند گرم نیست ولی می توانست گرم باشد قبل از آن که بمیرم یک بار دیگر سخن گفتن از عشق :تا همانا برخی بگویند آن وجود داشت آن باید وجود داشته …
Bevor ich sterbe (Erich Fried) قبل از آن که بمیرم weiterlesen
Nimm den Eimer (Hilde Domin) سطل را بردار
(ترجمه های آزاد و برداشتها) سطل را بردار Hilde Domin* (1909-2006) سطل را بردار خود را حمل کن آگاه باش که خود را میبری بسوی تشنگان آگاه باش که تو آب نیستی تو فقط سطل را حمل می کنی آنها را با وجود این سیراب کن و آنگاه سطل را انباشته از خودت بسوی خویش …
Fingernagelgroß (Hilde Domin) به بزرگی یک ناخن انگشت
(ترجمه های آزاد و برداشتها) به بزرگی یک ناخن انگشت Hilde Domin* (1909-2006) در مرغزاری به بزرگی یک ناخن انگشت در خواب است دگرگون سازندهء بزرگ اوئی که در زمین چنگ می اندازد آن سان که در آب او شاید بتواند کفه های ترازو را زیرورو کند و از باد مملو سازد بادبان کشتی با …
Fingernagelgroß (Hilde Domin) به بزرگی یک ناخن انگشت weiterlesen
Beklemmung (Hilde Domin) ترس و نفس تنگی
(ترجمه های آزاد و برداشتها) ترس و نفس تنگی Hilde Domin* (1909-2006) در من بیم پدید می آورد این تکبّر و نخوت این ایمنیِ بدون ایمنیِ کسانی که در کنار مخزنِ گاز زندگی میکنند .واز گل یاس کبود متنفّرند انگشتانِ بدون سرپنجه همواره تنگاتنگ مرتبط شگفتی تصنعی بوجود آورنده با قلبی ماهیوار چون ماهیها گروه …
Orientierung (Hilde Domin) سمتگیری
(ترجمه های آزاد و برداشتها) سمتگیری Hilde Domin* (1909-2006) قلب من، این گل آفتاب گردان در جستجوی .روشنائی بسوی کدامین یک از بارقه های نور که دیرزمانیست که دیگر نیستند سر خود را بلند خواهی کرد در روزهای تاریک؟ ۞۞۞ Orientierung Hilde Domin* (1909-2006) Mein Herz, diese Sonnenblume auf der Suche nach dem Licht. Welchem …
Winter (Hilde Domin) زمستان
(ترجمه های آزاد و برداشتها) زمستان Hilde Domin* (1909-2006) پرندگان، میوه های سیاه .بر روی شاخه های لخت ،درختها با من قایم موشک بازی میکنند گوئی میان مردمانی میروم که افکار خود را پنهان میکنند و از شاخه های تیره خواهش میکنم .که نام خود را باز گویند من می پندارم، که آنها به شکوفه …
Krokodiltränen (Rose Ausländer) اشکهای تمساح
(ترجمه های آزاد و برداشتها) اشکهای تمساح Rose Ausländer* (1901-1988) من به سوپم با اشکهای تمساح نمک می زنم. تمساح، یک هدیهء تولّد، در آشپزخانه دراز کشیده است و گریه می کند، چرا که من آن چیزی را که وی با اشتیاق می خورد نمی پزم: بَشَر. وی را با ادبیات تغذیه می کنم. وی …