زنده یاد احمد شاملو ۱ سالِ بد سالِ باد سالِ اشک سالِ شک سالِ روزهای دراز و استقامتهای کم سالی که غرور گدایی کرد سالِ پست سالِ درد سالِ عزا سالِ اشکِ پوری سالِ خونِ مرتضی سالِ کبیسه ... ۲ زندگی دام نیست عشق دام نیست حتی مرگ دام نیست چرا که یارانِ گمشده آزادند …
Monat: August 2011
کوی دوست
برای بتینا خواب چه خوش می کشد دست نوازش به پلک می کشد او صد نگار اهلی او گشته کِلک دیده و دل گیرد و عالم دیگر برد گاه خرامان رود گاه شتابان شود می بردم کوی دوست عاقل و شیدا هم اوست سر بنهم سینه اش شرح دهم قصّه ها گاه نوازش کند گاه …
نامه هائی برای سپیده، شمارهء پنج
سپیدهء سحرم، پویندهء محبوبم که با زندگی و زندگان تو را سر آشتی است، نامه ات رسید. از خواندن توضیحاتی که در بارهء شرایط آموزشی در دانشگاه ها و تشدید فشار کوردلان داده بودی گریستم. و تو خود خوب می دانی که از گریستن می تواند نگریستن سر برون آورد، از نگریستن دانستن، از دانستن …
نجوائی در جنگل
امسال پائیز چه زود در جشن تابستان به مشاطه گری نشسته است (۱) پائیز دل انگیز دگر بار رسیدست دستی به قلم برده و صد نقش کشیدست برگی به رخم بوسه زند، شاد بگوید از خاک برآمدم، بر خاک شوم، دور رسیدست (۲) بر خاک نشستم، سخن خاک شنیدم به تمنّا گفتا که نظر کن …
پژواک
تقدیم به آبگینه، سیما کسائی کارنامه چون شمع بزیستیم و آفتاب آمد گلخنده به باد سپرده باران آمد در سوزی که شبانه دل پاشیدیم فرداش بهارِ بیقرار بار آمد ۞۞۞۞۞۞ شاید زن صفتم دانی و بدان خرسندم در مُلک مرده پرستی پوسته افکندم چون مهر و خردِ مادرانه نیکو دیدم سودایِ سپیده در سر و …
قفس زرنگار
گوش و دهانت بسته کس، افتاده ای اندر قفس راه نگه بگرفته و بندی به گردن زان سپس زین روی می پوئی عبٍث، در خویش می جوئی قفس زندان بیرون ننگری، درجا زنی، گردی به پس یا هو و یا حق میکنی، جهدی به ناحق می کنی دل بسته ای بر این قفس، دیگر چه …
زینهار
برخیز و برو ای صنم زیبا رو آتش بدلم، نشسته ای رو در رو پروانه چو نیستی، تو بگذار و برو نوشیست گدازنده در این جام و سبو ۞۞۞ سیزدهم مردادماه هزارو سیصد و نود Rotenburg an der Fulda