برای سپیدهء سحرم کاهلی از سر بنه، واسطه ها را گذار کفش و کله عاریه؟ دور شو از کارزار منطق و منظر تو را، دیدهء روشن تو را گوشه و گلشن تو را، نیک بگو آشکار ۞۞۞ هفتم آبان ماه هزارو سیصد و نود Rotenburg an der Fulda
Monat: Oktober 2011
نشانه
برای یار وفادارم گُلِ نار دوستت دارم را به زبان آوردن به چه کار آید در اوج سیه کاری به نور و سرور؟ دوستت دارم را به زبان آور در اوجِ تبهکاریِ این بیخردانِ دل سنگ تا نشانی ماند و ماحصلی از نشاء گُلِ مهر در زمهریری که در کار است در سترون شبِ سرمایه …