نخلستان

برای زیور دیدگان آمدم به سوی سرای دلت در زدم در گشودی و به شیرین نگاه خود ستاره ها ریختی به آسمان دیده ام گلخنده ای به چهره ات شکفت گفتی: خوش آمدی! منتظر بوده ام بال و پر زدم دستم گرفتی و به ناز کشاندیم به باغ اندرون خویش هدهدی شدم بیقرار کنجکاو و …

نخلستان weiterlesen

یادواره ها، سیاوش کسرایی، شمارهء شش

گرمسیر عشق پرستو است عشق پرستویی پر گشا به همه سو است عشق پیام آور بهار دل آراست حیف که از سرزمین سرد گریز است روزی همراه بادهای بیابان بال سیاهِ سپید سینه پرستو می رسد از راه ولوله می افکند به خلوت هر کو سر زده بر بامهای کاگلی ما بال فرو می کشد …

یادواره ها، سیاوش کسرایی، شمارهء شش weiterlesen

یادواره ها، سیاوش کسرایی، شمارهء پنج

ای جوی بیا به هم همآوا گردیم با چشمه و شط و رود یک جا گردیم پیوند کنیم روشنی با پاکی باشد روزی دوباره دریا گردیم ۞۞۞ زایندگی هر شب ستاره ای به زمین میکشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره هاست ۞۞۞ بهار می شود یکی دو روز دیگر از پگاه چو چشم …

یادواره ها، سیاوش کسرایی، شمارهء پنج weiterlesen

یادواره ها، سیاوش کسرایی، شمارهء چهار

رقص ایرانی ۞۞۞ پس از من شاعری آید ۞۞۞ موج ۞۞۞ مست ۞۞۞ پرواز ۞۞۞ انسان ۞۞۞ آرزوی بهار ۞۞۞ تشویش ۞۞۞ بوی بهار ۞۞۞ ماه و دیوانه ۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ رقص ایرانی چو گلهای سپید صبحگاهی در آغوش سیاهی شکوفا شو بپا خیز و پیراهن رها کن گره از گیسوان خفته وا کن فریبا شو …

یادواره ها، سیاوش کسرایی، شمارهء چهار weiterlesen

یادواره ها، سیاوش کسرائی، شمارهء سه

  آفتابی در بسته است و پنجره بسته است و پرده ها قاب در و دریچه گرفته است امّا ز گوشه ای از چشمها نهان می تابد آفتاب بر سر و دفتر من و گلدان زین تنگ گوشه نیز تواند اندیشهء لطیف بیرون رود ز روزن پنهان تا گردد آفتابی و گسترده در جهان ٧ …

یادواره ها، سیاوش کسرائی، شمارهء سه weiterlesen

یادواره ها، سیاوش کسرائی، شمارهء دو

به سبز جاودان وطن! وطن نظر فکن به من که من به هر کجا، غریب وار که زیر آسمان دیگری غنوده‌ام همیشه با تو بوده‌ام ! همیشه با تو بوده‌ام اگر که حال پرسیم تو نیک می شناسیم من از درون قصّه‌ها و غصّه‌ها برآمدم حکایت هزار شاه با گدا حدیث عشق ناتمام آن شبان …

یادواره ها، سیاوش کسرائی، شمارهء دو weiterlesen

بزرگداشت زندگان: محمد رضا شفیعی کدکنی، شمارهء پنج

رهاوی ۞۞۞ شیار هوا ۞۞۞ بانگ نای ۞۞۞ پردگیان ۞۞۞ درخت روشنائی ۞۞۞ پژواک ۞۞۞ موعظهء درخت ۞۞۞ بیابان طلب ۞۞۞ درین قحط سال دمشقی ۞۞۞     رهاوی ١٠ اردیبهشت ١٣٧٢ کمترین تحریری از یک آرزو این است آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی در قناری ها نگه کن، در قفس، …

بزرگداشت زندگان: محمد رضا شفیعی کدکنی، شمارهء پنج weiterlesen