Parvaz Homay: Du, Vogel der Morgenröte! Lamentiere nicht! مرغ سحر ناله سر مکن

Parvaz Homay Du, Vogel der Morgenröte! Lamentiere nicht! مرغ سحر ناله سر مکن *** پرواز همای: مرغ سحر ناله سر مکن مرغ سحر، ناله سر مکن دیدگان خسته، تر مکن ما ز آه و ناله خسته ایم ما غمین و دلشکسته ایم ما به کنج غم نشسته ایم گوشمان ز ناله کر مکن ناله سر …

Parvaz Homay: Du, Vogel der Morgenröte! Lamentiere nicht! مرغ سحر ناله سر مکن weiterlesen

Parvaz Homay: (Schwelende Glut) مدارا کن

پرواز همای: مدارا کن بیا بنشین و با مردم مدارا کن گره از کار این افتادگان واکُن بترس از شعله های زیر خاکستر بیا اندیشهء اندوه فردا کن هزاران تاج سلطانی، دوصد تخت سلیمانی فلک بستاند از دستت به آسانی که این تخت بلند جبر نه بر شاهان سامانی وفا کرد و نه بر پرویز …

Parvaz Homay: (Schwelende Glut) مدارا کن weiterlesen

Parvaz Homay: (Was ist das für eine Welt?) فردوس برینت کجاست؟

پرواز همای: فردوس برینت کجاست؟ این چه جهانیست؟ این چه بهشتیست؟ این چه جهانیست که نوشیدن می نارواست این چه بهشتیست در آن خوردن گندم خطاست آی رفیق این ره انصاف نیست این جفاست راست بگو، راست بگو، راست فردوس برینت کجاست؟ راستی آنجا هم هر کس و ناکس خداست؟ راست بگو، راست بگو، راست …

Parvaz Homay: (Was ist das für eine Welt?) فردوس برینت کجاست؟ weiterlesen

Parvaz Homay: Begegnung mit den Insassen der Hölle ملاقات با دوزخیان

پرواز همای: ملاقات با دوزخیان آن دم که مرا می زده برخاک سپارید زیر کفنم خمره ای از باده گذارید تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم بر خاک من از ساقهء انگور بکارید آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات هر قدر که در خاک ننوشیدم …

Parvaz Homay: Begegnung mit den Insassen der Hölle ملاقات با دوزخیان weiterlesen