سیاه قلمی از مهر

برای زیور دیدگان

(١)

تعبیر و تحریر مرا از مهر آنچنان دان که تو را بالهائی بسیار توانا آرزومندم و در این راه فراوان سخت کوشی خواهم نمود، تا در هیچ حصار و بندی اسیر نمانی و از هر گونه قید و زنجیری رها باشی. و آنگاه بزرگترین دلشادی و سرور من زمانی خواهد بود که تو، ای بزرگوارِ مهربان، بعد از هر پروازی از اوج سپهر سخاوت و معرفت، بهمراه خوشه ای از گیاهِ مهر، آزادانه دوباره بر بامِ قلب من نشینی و نوازشهایم را مهمان شوی، ای رنگین کمان رؤیا

(٢)

و مهرم را چشمه ای دان، جوئی، رودی، آبشاری و یا دریائی. تا تو را کدامین گزینه دلپذیر آید

(٣)

فراخ مشربی هستی قائم به ذات خویش، آگاه از نقصان و کمال خود، ارج گزار گیتی و پوینده. اعتماد داشته باش، که اگر زمانی خود را در زمین و زمان رها کنی، دستان و دیدگانم مراقب خواهند بود تا گردِ گزندی بر روح لطیفت ننشیند

۞۞۞
Rotenburg an der Fulda
بیست و پنجم مرداد ماه هزار و سیصد و نود و یک

Kommentar verfassen

Trage deine Daten unten ein oder klicke ein Icon um dich einzuloggen:

WordPress.com-Logo

Du kommentierst mit deinem WordPress.com-Konto. Abmelden /  Ändern )

Facebook-Foto

Du kommentierst mit deinem Facebook-Konto. Abmelden /  Ändern )

Verbinde mit %s