برای یار دبستانیم
یک شب به یلدا مانده است و تو قفس را شکسته ای
نیم قرن از زندگی گذشته است و بندها را گسسته ای
بال و پر گشا کنون، زمانِ اوج و پرواز و آرزوست
راه روشن است و تو در کنارِ بحرِ بی انتها نشسته ای
۞۞۞
بیست و نهم آذر ماه هزارو سیصد و نود
Rotenburg an der Fulda