بی می ناب
بی ارغوانی شراب
بی مائدهء خشخاش
دل شاد، سربلند و پر از تلاش
من سرمست تو و زندگانتم
در آرزوی سپهر پر ستارهء بم و کرمانتم
با یاد در گرد نشسته تهران پر طپش
امواج لاجوردی خزر سراسر به کشمکش
ایگل«، به زیر پای برگ و به سر عطر گردوان»
واشی«، آن تنگهء سیّال، پر ز مردمان»
گل خندان«، نو نهالی آرمیده به دشت و کوه»
طاووسیه«، سرائی برای فرار از روح کُش ستوه»
بیدار باش ای قلب بزرگ زمان من
با یاد و مهر توست چنین روان اشک و زبان من
دهم اردبهشت ماه هزارو سیصدو هشتاد و نه