بر لب چشمهء مهر سیراب شو
در قعر بحر عشق غوطه زن
دمی در معطّر هوای دوستی نفس تازه کن
شیره وشهد گل محبّت را بنوش
طعم شیرین اعتماد را دوباره بچش
گرمای دستان صمیمی یاران را حس کن
طپش قلبهای شیدا را گوش نه
و آنگاه، و آنگاه
سینه سپر کن
به زندگی برگرد
به زندگی برگرد
زمستان هزار و سیصدو هشتاد و هشت