سفر در مِه
برای گُلِ نار
نازنین! باز من در راهم
مِه انبوه، پُر افسون
فرود آمده سرتاسر دشت
جنگل و رود و افق ناپیدا
و به هم پیچشِ مِه و خورشید
در دلِ خاموشی پرغوغا
نازنین! در گذرِ عمر
لحظه ای شور و شتاب
وهله ای درد و درنگ
باک از مِهِ ستّار مدار
با همه وهم و شک و پندار
پای گر پیش نهی با استمرار
با آفتابت باشد خوش آهنگ صد دیدار
۞۞۞
Rotenburg an der Fulda
هشتم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و شش
۞۞۞
نسخه برای چاپ