سازندگی

 

شب است و جُنگِ سکوت و شرابِ تنهائی
خانه سرشار گشته از شراره های رؤیائی
در چنین خجسته احوالی، بارور، آرام

فکر ره می گشاید به جانب ریشه
قلب می تپد به شوقِ شکوفان نهالِ اندیشه
و منم شادِ هوشیار، زنده، شیرین کام

تا دگر بار زِ دلِ آزمون و آمیزشی درین کیهان
رویبنده بیفتد ز رخِ بخشی ازین حقیقتِ پنهان
کم شود، هر چند قطره ای، محنتِ بندیانِ در اوهام

۞۞۞

Rotenburg an der Fulda
یازدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و یک

۞۞۞

نسخه برای چاپ

سازندگی

Hinterlasse einen Kommentar