Der Kälbermarsch (Bertolt Brecht) رژهء گوساله ها

(ترجمه های آزاد و برداشتها) ۞۞۞ رژهء گوساله ها Bertolt Brecht (1898-1956) از پیِ طبل گوساله ها کُند و مبهوت حرکت می کنند پوستِ طبل را .خودِ آنها عرضه می دارند کشتارگر بانگ می زند: چشم ها سخت بسته گوساله رژه می رود. با گامی آرام استوار. گوساله هائی که خونشان در کشتارگاه ریخته شده …

Der Kälbermarsch (Bertolt Brecht) رژهء گوساله ها weiterlesen

Feine Finger (Karl Ernst Knodt) انگشتان ظریف

(ترجمه های آزاد و برداشتها) ۞۞۞ انگشتان ظریف Karl Ernst Knodt (1856-1917) انگشتانی ظریف باید داشته باشی ،تا قلبی را پریشان نکنی انگشتانی که نقرهء ماه .و عطرِ گلهای سرخ را لمس کنند ...عشق در این چنین هستی لطیفی زندگی می کند برای آنکه شیدائی به سردی نگراید باید انگشتانی ظریف داشته باشی .انگشتانی که …

Feine Finger (Karl Ernst Knodt) انگشتان ظریف weiterlesen

Für Einen (Mascha Kaléko) برای یک نفر

(ترجمه های آزاد و برداشتها) ۞۞۞ برای یک نفر Mascha Kaléko* (1907-1975) .دیگران دریای پهناورند .تو امّا بندری ،پس باور کن مرا: می توانی آسوده بخوابی .من همواره به اینجا خواهم راند ،زیرا تمام طوفان هائی که با من اصابت کردند .بادبان های مرا تهی گذاشتند ،دیگران دریای رنگارنگند .تو امّا بندری .تو فانوس دریائی …

Für Einen (Mascha Kaléko) برای یک نفر weiterlesen

Sonne (Mascha Kaléko) خورشید

(ترجمه های آزاد و برداشتها) خورشید Mascha Kaléko* (1907-1975) ،من دیدگان را گشودم و روشنائی را دیدم - .دردم چون واژه ای که با احساس نجوا شود ساکت شد ،دریائی از نور سیل آسا به اتاقک وارد شد . آن چون موجی مرا بُرد .و نور بر همه جا روان گشت – .نگرانی های بیخوابی …

Sonne (Mascha Kaléko) خورشید weiterlesen

Inventar (Mascha Kaléko) فهرست موجودی

(ترجمه های آزاد و برداشتها) فهرست موجودی Mascha Kaléko* (1907-1975) ١ سرا بدون سقف کودک بدون بستر میز بدون نان .ستاره بدون نور ٢ رود بدون پلِ کوچک کوه بدون طناب پای بدون کفش .گریز بدون مقصد ٣ سقف بدون سرا شهر بدون دوست دهان بدون واژه .جنگل بدون بو ٤ نان بدون میز بستر …

Inventar (Mascha Kaléko) فهرست موجودی weiterlesen

Nächtliche Orientierung (Hilde Domin) سمتگیری شبانه

(ترجمه های آزاد و برداشتها) سمتگیری شبانه Hilde Domin* (1909-2006) سرم بسوی جنوب قرار دارد پاهایم بسوی شمال از زمانیکه رفته ام همواره پاهایم بسوی شمال .بسوی تو پیکر من به هنگام خواب سوزن قطب نمائی .که شمال خویش را می جوید ۞۞۞ Nächtliche Orientierung Hilde Domin* (1909-2006) Mein Kopf liegt nach Süden meine Füße …

Nächtliche Orientierung (Hilde Domin) سمتگیری شبانه weiterlesen

Heimkehrer (Hilde Domin) آنها که به خانه بازمیگردند

(ترجمه های آزاد و برداشتها) آنها که به خانه بازمیگردند Hilde Domin* (1909-2006) تمامی خاطرات به سوئی لغزیده بسیار دور بسیار دور فراسوی هدف به دلیلِ اندوه غربت امّا لطافتِ جوانه که بدون آن رشدی نیست پناه و حراستِ .یک دست آن مارپیچ بلند که ما بر روی آن همه چیز را .بسیار دیر فرامی …

Heimkehrer (Hilde Domin) آنها که به خانه بازمیگردند weiterlesen

Andere Geburt (Hilde Domin) تولّدی دیگر

(ترجمه های آزاد و برداشتها) تولّدی دیگر Hilde Domin* (1909-2006) مادر مرگ تو تولّد دوّم ماست عریانتر، عاجزانه تر از نخستین چرا که تو نیستی و ما را در آغوش نمی گیری تا ما را در قبال خودمان .دلداری دهی ۞۞۞ Andere Geburt Hilde Domin* (1909-2006) Mutter dein Tod ist unsere zweite Geburt nackter hilfloser …

Andere Geburt (Hilde Domin) تولّدی دیگر weiterlesen

Hier (Hilde Domin) اینجا

(ترجمه های آزاد و برداشتها) اینجا Hilde Domin* (1909-2006) کودکان ناخواسته کلمات من .از سرما می لرزند بسویم آئید میخواهم شما را بر روی سرانگشتان گرمم بنهم .پروانه ها در زمستان خورشید رنگ پریده چون ماه در اینجا نیز می تابد در این دیاری که ما در آن بیگانه بودن را .تا آخر می چشیم …

Hier (Hilde Domin) اینجا weiterlesen

Antwort (Hilde Domin) پاسخ

(ترجمه های آزاد و برداشتها) پاسخ Hilde Domin* (1909-2006) به گردِ ما تا سقف اتاق گیتی نشسته است سده ها در قفسه ها از تو سؤال می کنم، یا تو می پرسی سده ها گوشها را تیز میکنند حیوانات در سیرک یک اشاره و آنها می جهند فرمانبرانه پاسخ میگویند هر آنچه که زنده بوده …

Antwort (Hilde Domin) پاسخ weiterlesen

Wir nehmen Abschied (Holde Domin) ما بدرود میگوئیم

(ترجمه های آزاد و برداشتها) ما بدرود میگوئیم Hilde Domin* (1909-2006) ما بدرود می گوئیم .از روی اختیار آنچه را که دوست می داریم، می ماند به بزرگیِ عروسکی بر روی باریکه ای از سیمان انگار که ما می توانیم عروسک را .دوباره بدینسان پیدا کنیم ما در خود نگه میداریم اندوه غربتِ از پیِ …

Wir nehmen Abschied (Holde Domin) ما بدرود میگوئیم weiterlesen

Immer kreisen (Hilde Domin) همواره چرخیدن

(ترجمه های آزاد و برداشتها) همواره چرخیدن Hilde Domin* (1909-2006) همواره چرخ می زنند سوار بر بادِ خنکتر عاجزانه کلمات من چرخ می زنند با پرهای اندوه غربت بی آشیانه روزگاری به سوی لبخندی روان هیچ کس زندگانی را به تنهائی بر دوش نمیکشد .چرخان و چرخان ۞۞۞ Immer kreisen Hilde Domin* (1909-2006) Immer kreisen …

Immer kreisen (Hilde Domin) همواره چرخیدن weiterlesen

Von uns (Hilde Domin) از ما

(ترجمه های آزاد و برداشتها) از ما Hilde Domin* (1909-2006) (١) .در اعصار آتی در بارهء ما خواهند خواند هیچگاه من نمی خواستم که در اعصار آتی .ترحّم بچّه های دبستانی را برانگیزم هیچگاه بدین طریق .در دفترِ مدرسه ای وجود داشته باشم ما، محکوم به دانستن .و اقدام نکردن گرد و غبار ما .دیگر …

Von uns (Hilde Domin) از ما weiterlesen

Frage (Hilde Domin) پرسش

(ترجمه های آزاد و برداشتها) پرسش Hilde Domin* (1909-2006) اگر پرنده به ماهی تبدیل شود این بخشِ کوچک تو که همواره اوج میگرفت اگر آن خاموش و بیزبان در جهان بدون دست و بدون بال فرانگیرد که ماهی باشد در میان ماهیها؟ ۞۞۞ Frage Hilde Domin* (1909-2006) Wenn der Vogel ein Fisch wird dieser kleine …

Frage (Hilde Domin) پرسش weiterlesen

Katalog (Hilde Domin) کتابِ فهرست

(ترجمه های آزاد و برداشتها) کتابِ فهرست Hilde Domin* (1909-2006) قلب، یک حلزون با یک خانه .شاخک ها را جمع می کند .قلب، یک جوجه تیغی قلب، یک جغد در روشنائی .پلک زنان .قلب، مرغ مهاجر، تغییر دهندهء اقلیم قلب، یک گلوله مضروب یک سانتی متر چرخان .قلب، دانهء شن قلب، پرتاب کنندهء بزرگِ .همهء …

Katalog (Hilde Domin) کتابِ فهرست weiterlesen

Auf er anderen Seite des Monds (Hilde Domin) در آن طرفِ دیگر ماه

(ترجمه های آزاد و برداشتها) در آن طرفِ دیگر ماه Hilde Domin* (1909-2006) در آن طرفِ دیگر ماه در جریانند پوشیده در لباسهائی زرّین روزهای حقیقی تو آنها زندگی می کنند همانند تو در دیگر موارد در روشنائی رانده شده از اینجا رمیده آنجا آرام در گذارند .و تو میدانی که آنها به تو تعلّق …

Auf er anderen Seite des Monds (Hilde Domin) در آن طرفِ دیگر ماه weiterlesen

Einhorn (Hilde Domin) اسب تَک شاخ

(ترجمه های آزاد و برداشتها) اسب تَک شاخ Hilde Domin* (1909-2006) شادمانی این فروتنترین حیوان این اسب تَک شاخِ لطیف آنچنان آرام که کسی او را نمی شنود آنگاه که می آید، آنگاه که می رود حیوان خانگیِ من شادمانی زمانی که تشنه است اشکها را لیس می زند .از رویِ آرزوها ۞۞۞ Einhorn Hilde …

Einhorn (Hilde Domin) اسب تَک شاخ weiterlesen

In voller Fahrt (Hilde Domin) با سرعت تمام

(ترجمه های آزاد و برداشتها) با سرعت تمام Hilde Domin* (1909-2006) ما در قطاری نشسته ایم هیچ کس نمی پرسد که آیا ما می خواهیم پیاده شویم و بسوی پلی می رانیم و پل درهم خواهد شکست این پل و یا پل بعدی درهم خواهند شکست چقدر مرا به درد می آوری و چقدر تو …

In voller Fahrt (Hilde Domin) با سرعت تمام weiterlesen

Es gibt dich (Hilde Domin) تو هستی

(ترجمه های آزاد و برداشتها) تو هستی Hilde Domin* (1909-2006) جایگاه تو آنجاست که دیدگان تو را نظاره می کنند آنجا که چشمها با هم دیدار می کنند تو پدیدار می شوی و ندائی تو را نگاه می دارد همواره صدائی یکتا بظاهر تنها یک ندا وجود دارد که همگان با آن تو را صدا …

Es gibt dich (Hilde Domin) تو هستی weiterlesen

Wer es könnte (Hilde Domin) کسی که میتوانست

(ترجمه های آزاد و برداشتها) کسی که میتوانست Hilde Domin* (1909-2006) (١) کسی که میتوانست دنیا را به بالا پرتاب کند تا باد .از میان آن بگذرد ۞۞۞ (٢) خوشا اگر کسی می توانست دنیا را به بالا پرتاب کند تا باد .آن را درنوردد ۞۞۞ Wer es könnte Hilde Domin* (1909-2006) Wer es könnte …

Wer es könnte (Hilde Domin) کسی که میتوانست weiterlesen