نامه هائی برای سپیده، شمارهء شش

اگر تخت یابی اگر تاج و گنج
و گر چند پوینده باشی برنج
سرانجام جای تو خاکست و خشت
جز از تخم نیکی نبایدت کشت
فردوسی

سپیدهء سحرم، با صد درود و آرزوی دلشادی و سربلندی. متنی را که منسوب به زرتشت می باشد برایم فرستاده بودی. با سپاس آنرا خواندم. در پاسخ بتوی عزیز باید چند مطلب را بیان کنم

الف) قبل از این هم برایت نوشته ام که شیوهء برخورد من با متون دینی همان روشی است که در قبال دیگرکتب در پیش می گیرم: آنها را نتیجه و ثمرهء اندیشهء انسانها می دانم؛ انسانهائیکه با توجّه به دانش و شرایط اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی و طبیعی پیرامون خویش دست به آفرینش زده اند. درّ را بایستی از خاشاک تمایز داد و متمایز ساخت. باید در نظر داشت که بدلیل دورانهای بهم پیوستهء فشار، سرکوب و اختناق در آن کهن دیار، بزرگان میهنمان گاه مجبور می شده اند که جواهرات فکری خود را در میان انبوهی از کاه و پوشال ارائه دهند تا از چشم شیخ و شحنه و شاه بدور مانند، با این امید که این گوهرها بدون گزند از پلیدی و کژفکری صاحبان زر و زور و تزویر بدست صاحبدلانی که چشم دیدن و قدرت فهم لازم را داشته باشند برسند. در مورد نوشتار دینی ضمناً در نظر گرفتن این واقعیّت ضروری است که موبدان و مفتیان برای پیشبرد اهداف خود به تغییر و تحریف متون می پرداخته اند و گاه آنها را از سمتگیری نخستین خالی می نموده اند

ب) نازنینم، اگر بازگشت به گذشته در جهت نوسازی فرهنگی کهن در سطحی عالیتر و با توجّه به دانش زمانه است می توان از آن پشتیبانی نمود. بررسی سنن، آئین ها و تاریخچهء آن مرز و بوم نه برای تقدیس خاکستراست. منظوراز این بررسی رساندن آتش و مشعل از دستی به دستی دیگر و از نسلی به نسلی دیگر است تا در پرتو علم و روشنائیِ خردگرائی راه از چاه تشخیص داده شود

پ) گل محبوبم، اگر رجعت به گذشته رنگ قوم پرستی، تحقیر دیگر انسانها، خود را تافتهء جدا بافته دانستن، بی ارزش انگاشتن دستاوردهای علمی و در نهایت درغلتیدن به خرافات و توهّمات از رنگی دیگر را داشته باشد، بایستی از آن گرداب گریخت. جهد ما برای آن نیست که از یک چاه تاریک به چاه تاریکی دیگر گام گذاریم و عمر را در رفتن از سرابی به سرابی دیگر تباه سازیم

ت) باید بدّقت بررسی نمود که اطّلاعات، نظریات و پیشنهادات گذشتگان جوابگوی مسائل زمانهء ما هستند یا نه. چگونه می توان انتظار داشت که انسانهائیکه در دورانهای ماقبلِ نظام سرمایه داری زندگی می کرده اند و از چند و چون این مناسبات اجتماعی مبتنی بر جنایت، سلطه، استعمار و تحمیق نمی توانسته اند اطّلاعی داشته باشند به پرسشهای امروزین ما جزء به جزء و نه بصورت کلّی جواب بدهند. آیا می توان از این متون انتظار داشت که روشن کنند که چرا جنگ کشورهای عضو ناتو، چه در یوگسلاوی سابق، افغانستان، عراق و یا در لیبی، جنایتکارانه و نمونه ای از استعمار نوین هستند؟ آیا می توان از این کتب انتظار داشت که در برابر سفسطهء روشنفکران خودفروخته و خودفریفته ای که امپریالیسم را در دوران ما افسانه ای بیش نمی دانند چراغِ راه باشند؟ آیا در بارهء معضلات جهانگیر ناشی از آلودگی محیط زیست و یا در رابطه با رشد جمعیّت این نوشتار راهنما هستند؟

ث) می دانی که از زندگی در برج عاج و بدور از دغدغه های انسانها بیزارم. در قلب حوادث دوران خویش زندگی کردن، برای جهانی شایستهء زیستن رزمیدن (امری که مبارزه برای عدالت اجتماعی به معنای وسیع کلمه را در بر می گیرد) و خوشبختی را در سطحی فراتر از محدودهء تنگ شخصی مکانی و زمانی تبیین کردن دلی دریائی و دیده ای رؤیائی برآمده از بینشی عمیقاً علمی و خردگرایانه می طلبد. می دانم که هم اهل دانشی، هم مرغ دریائی و هم مسحور رؤیاهای انسانی، سه ویژگی که برهان امید و شیفتگی من به توی عزیز هستند

سپیدهء سحرم، آزاد فکر و خردپو بمان، نان را از رنج خویش بخور، دلّاله ها و واسطه ها را بکناربگذار و گیاهی بجز نهال نیکی مکار. با بهترین آرزوها

بیست و هفتم شهریورماه هزارو سیصد و نود
Rotenburg an der Fulda
۞۞۞

Kommentar verfassen

Trage deine Daten unten ein oder klicke ein Icon um dich einzuloggen:

WordPress.com-Logo

Du kommentierst mit deinem WordPress.com-Konto. Abmelden /  Ändern )

Facebook-Foto

Du kommentierst mit deinem Facebook-Konto. Abmelden /  Ändern )

Verbinde mit %s